شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۲۳ ب.ظ
طعــم تلــخ فقـــر ♥•٠·Bitter poverty
پسرک جلوی خانمی را میگیرد و با التماس میگوید :
"خانم ، تو رو خدا یه شاخه گل بخرید."
زن در حالی که گل را از دست پسرک می گرفت؛ نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد ،
پسرک گفت: چه کفش های قشنگی دارید !
زن لبخندی زد و گفت : برادرم برایم خریده است ، دوست داشتی جای من بودی ؟
پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت :
نه ... ولی دوست داشتم جای برادرت بودم ، تا من هم برای خواهرم کفش میخریدم ...
دست افتاده گان را بگیریم
The boy pleaded with the woman, and said:
"Miss, you can buy flowers to a god."
While the goal was to lose her son, the boy looked at the shoes feel.
The boy said: What shoes are beautiful!
She smiled and said my brother bought, like you were in my place?
A boy without any deferment firm said.
No ... but I wish I had a brother, so I buy shoes for my sister ...
Hand down to our users
۹۳/۱۰/۰۶