پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۱۱ ب.ظ
مشکل چاه آب روستا
در زمانهای دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیر قابل استفاده بود. روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید. مرد خردمند به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد.
روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود. دوباره پیش خردمند رفتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود. روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند
اما مشکل حل نشد.
مرد خردمند گفت: «چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا شما قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟»
روستاییان گفتند:
«نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را!»
در حل مسائل و مشکلات، ابتدا علت اصلی و ریشهای را کشف کرده و آن را از بین ببرید.
سه شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۲۰ ب.ظ
انا لله وانا الیه راجعون
دکتر امیر معتمدی معاون آموزش وپژوهش سازمان جوانان هلال احمر
دعوت حق را لبیک گفت
عاشق که باشی
هر جا که ندای دعوت یار را شنیدی سجاده ی عشق را پهن میکنی
وتمنای وصال میکنی!!
امیر عشق و اخلاص درشهر میلان درکشور ایتالیا نماز اول وقت خود راگذارد
وبر سر سجاده عاشقی به وصال جاودانه با معشوق خود نائل آمد.
خلوص نیت امیر وسادگی و بی غل وغش بودنش بی نظیر بود..
امیر37ساله PHD آموزش بهداشت،
معاون محبوب و پر تلاش سازمان جوانان هلال احمر
و نمونه یک دانشجوی موفق بود.
خداوند متعال روح آسمانی اورا با پدر شهیدش محشور نماید
و از خداوند منان برایش غفران الهی مسئلت داریم.
جمعه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۵۰ ب.ظ
مدال پاکباختگی را بر سینه تو آویخته اند
تندیس ایثار وفداکاری را برلوح دلت حک نموده اند
تو که همواره درتکاپوی خدمت به خلق خدایی
واین اندیشه والای توست
که در افق بلندش دیگر گونه ای جز خدمت یافت نمیشود
قبای از خود گذشتگی رابر قامت رسای تو نشانده اند
آنجا که چون هلال به وقت امداد خمیده میشوی...
هفته هلال احمر بر منادیان صلح مبارک
يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۰۰ ق.ظ
معلمی شغل نیست.. عشق است..
ذوق است.. ایثار و فداکاریست..
اگر به عنوان شغل به آن می نگری رهایش ساز واگر عشق توست،برتو مبارک باد..
استاد شهید،مرتضی مطهری
يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۴۶ ق.ظ
قال على علیه السلام
همانا، وحشتناکترین چیزى که بر شما میترسم،
هواپرستى، و آرزوهاى دراز است.
نهج البلاغه خطبه28
يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۴۱ ق.ظ
آمدی و کعبه، لحظه های رسیدنت را در آغوش معطرش تجربه کرد.
آمدی و آفتاب در تلألو چشمانت قد کشید.
تو نخستین بشارت خداوندی پس از پیامبر؛ ادامه دهنده جاده ای
که او در طول سال هایی پر مشقت، به سمت یگانه پرستی گشوده بود...
میلاد امام علی(ع)
آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت،
برعاشقانش مبارک باد!
يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۳۱ ق.ظ
شنیدین میگن دخترا بابایی هستن؟!
بعضی دخترا ارزو دارن باباشون میلیاردر باشه!
بعضیا میخان بابای بیمارشون سالم باشه..
بعضیام دوست دارن همیشه سایه پدر بالا سرشون باشه!!
اما هستن دخترایی که...
فقط وفقط آرزو دارن بدونن قبر بابا شون کجاست؟!؟!
...
شهدا شرمنده ایم
جمعه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۵۳ ب.ظ
کارگران بازوان حرکت هر جامعهای به سوی رشد، تعالی و شکوفایی هستند بی شک همه پیشرفتهای حاصل در مسیر زندگی نشات گرفته از رشد و پویایی فکر و گسترش اندیشهورزی است و در هر جامعهای که از فرصت اندیشه و بازوی هنرمند کارگران بهتر استفاده شود توسعه و پیشرفت رونقی دو چندان خواهد یافت.
روز کارگر بر همه کارگرانی که با خلاقیت و تلاش خود زمینه ساز شکوفایی و اعتلای همه جانبه کشور می شوند مبارک باد
پنجشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۳۱ ب.ظ
مادر است دیگر...
مادر را هیچوقت ندیدم که پرواز کند
زیرا به پاهایش...
من را بسته بود...پدرم را و همه زندگیش را....
شناسنامه رو بیخیال!!!
محل تولد من اغوش گرم و پرمحبت توئه مادر...
پنجشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۲۴ ب.ظ
مادر...
وقتی مریض میشدی و پزشک ازت میپرسید:بیماریت چیه ؟؟؟
همیشه منتظر مادرت میشدی و جواب دادن رو به اون می سپردی؛
چرا که میدونستی مادرت همون احساسی رو داره که تو داری
و حتی از خودت بیشتر دردت رو احساس می کنه !!!
ولی وقتی مادر مریض احوال میشه، باز هم سکوت میکنی..
این بار بغض تو گلوت بخاطر ناراحتی مادر،امان جواب بهت نمیده..
وباز هم منتظر مادرت میشوی...
شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۲۸ ق.ظ
از پروردگار مهربان میخواهم امسالتان به قلم تدبیر آن نقاش بی همتا
چنان زیبا نقش بندد که طبیعت به تماشای شکوهش بایستد....
در پناه مادر مهربانی ها نوبهارتان شاد...
یا زهرا...
جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۰۶ ق.ظ
گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنم
تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنم
گـل نرگـس نکنــد مــهر ، زمــن بــرداری
داغ دیـــدار رخـــت را بـه دلـم بگــــذاری
اللهم عجل لولیک الفرج
جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۴۷ ب.ظ
من عاشق حضرت محمد(ص) هستم
شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۵۵ ب.ظ
کارگر شهرداری پشت گاریش نوشته بود
به کارم نخند ، محتاج روزگارم.....
یادمان باشد:
هر پسمانده ای که به زمین می اندازیم،
قامت یک نفر را خم می کند.
Municipal workers had written back to his cart
The Nkhnd I need My life .....
Remember:
Any residual throw the earth,
Stature of a person bends.
شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۲۳ ب.ظ
پسرک جلوی خانمی را میگیرد و با التماس میگوید :
"خانم ، تو رو خدا یه شاخه گل بخرید."
زن در حالی که گل را از دست پسرک می گرفت؛ نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد ،
پسرک گفت: چه کفش های قشنگی دارید !
زن لبخندی زد و گفت : برادرم برایم خریده است ، دوست داشتی جای من بودی ؟
پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت :
نه ... ولی دوست داشتم جای برادرت بودم ، تا من هم برای خواهرم کفش میخریدم ...
دست افتاده گان را بگیریم
The boy pleaded with the woman, and said:
"Miss, you can buy flowers to a god."
While the goal was to lose her son, the boy looked at the shoes feel.
The boy said: What shoes are beautiful!
She smiled and said my brother bought, like you were in my place?
A boy without any deferment firm said.
No ... but I wish I had a brother, so I buy shoes for my sister ...
Hand down to our users